پارت صد و پانزده

زمان ارسال : ۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه

معین انگشتان او را میان انگشتان خودش گرفت و با انگشت شستش خیلی آرام شست او را نوازش می‌کرد. حالا که یک بار طعم با او بودن را چشیده بود بیشتر دلتنگش می‌شد. روز اولی که فریال قدم توی فروشگاه گذاشته بود، با همه‌ی خانوم‌هایی که دیده بود برایش متفاوت به نظر می‌رسید؛ اما واقعا فکر نمی‌کرد عاشقش شود. آن روزها به او توجه نمی‌کرد؛ اما حالا از هر کسی به او محرم تر و نزدیک تر بود. دلش می‌خواست تم

1243
158,300 تعداد بازدید
6,541 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مهلا

    00

    💜🥰

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    00

    معین ماشاءالله همه جا رو داره فتح میکنه🤣اول خونه عطا الان خونه منیر😂😂 آزاده لطفا زود خونه خودشون رو جور کن❤️🤣

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نیلوفررررررررر😂😂😂

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    00

    عزیزم این درخواست خودم معینم بوده😂😂

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفر سامانی

    00

    پیمان بچه چه به فکره😍🥰❤️

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی خیلی پیمان خوبه😍

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    00

    عجب آدم بی شعوری بوده این لات محل😂😂😂خلاصه فریال ومعین همیشه درحال سوتی دادن هستن اینم از دوربین 🤣🤣

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    😂😂😂

    ۲ ماه پیش
  • منیر

    00

    مثل همیشه عالی 😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی🥰

    ۲ ماه پیش
  • Zahra

    ۲۵ ساله 00

    وای مامان منیر تو چقد خوبی این معین بی فرهنگ هم اصلا مراعات نمیکنه🤭

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    کلی فحش خورد🤭

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    و میدونم هرچی سحر غرغر کنه روش تاثیر نداره چون فریال ایشالله خونه رو میبینه و از دنج بود خونه خوشش میاد🤣و اون تیکه که به خودش گفت بی شعور خیلی خندم گرفت فردی که سنگ انداخته منظورمه🤣😝

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    این ماجرای شکوندن شیشه‌ی خونه‌ی مامان منیر برای باقی کاراکترها همچنان حل نشه بهتره😅

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی عالی خیلی ممنون آزاده جونم 😍😍تیکه ای که باهم داخل حیاط نشستن و خیلی دوست داشتم😍😍و برای فریال که از یه قصر می خواد بره داخل یه خونه 70 متری سخته ولی به خاطره عشقش باید بره و عادت کنه 😍🙈

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همینطوره😍بالاخره هردوشون باید همدیگه رو همونطور که قبول کردن شرایط همدیگه رو هم قبول کنن😍

    ۲ ماه پیش
  • نفس

    10

    مهم اینه ک اونا تو اون خونه۷۰متری خوشبخت باشن ملاک اول عشق و خوشبختیه طرفه نه خونه

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مهم همینه و امیدوارم دیگران بذارن این دوتا عشق احساس خوشبختی کنن😍

    ۲ ماه پیش
  • ستاره

    00

    عزززیزم بعدچهل سال زن گرفته همون اولشم گل زده دیگه بایدرعایت بکنه سخته خو،بعدشم که بچه بیادیه جوردیگه معین بنده خدا..منم اولاتوخونه ۶۰متری زندگی کردم مهم عشق علاقه وتفاهم ومادرزن خوبه 😂😉بقیه مهم نیس

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    وااااقعا قبول دارم که مادرزن خیلی ملاکه😂

    ۲ ماه پیش
  • رویا (دلتنگ عطا)

    00

    واقعا چه خونه نقلیِ ریزی 😐🤣

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شاید باورت نشه ولی من اول ازدواجم مستاجر یه خونه ۵۰ متری بودم😅نمی‌دونم والله شایدم یکم کوچیک تر بود حتی!

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    آفرین فریال ک حرفای سحرروت تاثیر گذاشت ولی نذاشت😂 معینم خوب بلده شیطنتت کنه آقای هول گوگولی🥰🥰😋😋

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    تاثیر گذاشت ولی نذاشت، قشنگ بود😂

    ۲ ماه پیش
  • آمینا

    00

    ای بابا خونه به این بزرگی چی ازتون کم میاد بذارید طفلی پیش زنش بخوابه هیشکی نمی فهمه بخدا.چقدر معین مظلومه دلش زنشو میخواد🥲🥲فریال پاشو با شوهرت برو تو اتاق بخواب ما به کسی نمیگیم

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    دیگه کار از کار گذشته اهمیتی هم نداره که بخوایم به کسی بگیم یا نه😂

    ۲ ماه پیش
  • امنه

    ۳۰ ساله 20

    ای جانم عاشقانه های معین..منم دلم خواست🥹🥹

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    😍💚

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.